همانگونه که در بسیاری از منابع موجود است اینگونه تعریف شده که فرزند آخر دارای اخلاقی عصیانگر، فرزند میانی صلحطلب و فرزند بزرگ رفتاری ریاستطلبانه دارد. روانشناسان بر این باورند که شکلگیری شخصیت فرزندان بر اساس ترتیب تولد آن ها می باشد.
خوب است بدانید که این تئوری نخستین بار توسط آلفرد آدلر، روانپزشک اتریشی ارائه شد. او پایه گذار روانشناسی فردی بود و از روانکاو معروف یعنی زیگموند فروید تاثیر می گرفت.
بر اساس فرضیه آدلر فرزندان نخست دارای مسئولیتپذیری بسیار، فرزندان وسط تمایل به کسب توجه و فرزندان آخر دارای اخلاق ماجراجویانه و عصیانگری می باشند.
رفتار و اخلاق در فرزندان نخست
همانگونه که آدلر در این تئوری بیان کرده است، پدر و مادر توجه و مدت زیادتری را برای فرزند نخست در نظر می گیرند. در حقیقت والدین جدید درباره تربیت فرزند هنوز چیزی نمی دانند و بنابراین آزمون و خطاهای بسیاری انجام می دهند. به همین دلیل قانونمدار، سختگیرتر، محتاطتر و حتی بعضا عصبی می باشند.
طبق این نظریه فرزندان نخست اصولا در دسته تیپ شخصیتی A بوده و همچنین رهبرانی دارای ویژگی مسئولیتپذیری بالا می باشند که بعضا نیز دچار سندرم فرزند بزرگتر میشوند.
در این باره دکتر آویگیل، رواندرمانگر از سانفرانسیسکو بیان می کند که خواهرها و برادرهای بزرگتر، بدون در نظر گرفتن جنسیتشان اصولا حس محرومیت یا حسادت دارند، چراکه شاهد توجه والدینشان به فرزند دیگر بوده اند.
همانگونه که وریول مایند گزارش کرده است، این افراد خیلی دوست دارند همواره موفقیت کسب کنند.
همچنین فرزندان نخست را می توان در دسته رهبران، اشخاصی با موفقیتهای بسیار زیاد، منظم، اصولی، بالغ و مسئول دانست.
فرزندان نخست اصولا برای خواهرها و برادرهای کوچک ترشان به عنوان حامی و مراقب می باشند و به همین دلیل دارای مسئولیتپذیری زیادی می باشند.
به علاوه باید بگوییم که این فرزندان همواره درگیر چالشهایی نظیر انتظارات والدین و مسوولیت پذیری می باشند.
رفتار و اخلاق در فرزندان میانی
همانطور که آدلر در این تئوری بیان کرده است، فرزندان میانی اصولا در خانواده صلحجو و آرامکننده می باشند. زیرا در بیشتر دعواها و بحثهای بین خواهر و برادرهای کوچک و بزرگ نقش آرام کننده دارند.
همچنین فرزندان میانی دارای خصوصیاتی نظیر مستقل بودن، صلحطلب، مهرطلب، برونگرا، سازگار، توجهطلب، حسود، رقابتی با احساس ناامنی می باشند.
این فرزندان با دارا بودن میل های سازگارانه بعضی اوقات سعی می کنند تا با سرکشی راه خود را از دیگر خواهرها و برادرها جدا کنند. به عباوه با توجه به اینکه فرزندان میانی بعضا نادیده گرفته میشوند، احتمالا در بزرگسالی جهت جلب توجه کارهای ناپسندی را انجام دهند.
رفتار و اخلاق در فرزند آخر
فرزندان آخر با عنوان نوزادان خانواده، نسبت به دیگر فرزندان نازپرورده و لوس می باشند. با وجود سرشلوغی و تجربه زیاد والدین، شیوه های آسان تری برای ترتبیت این فرزند در نظر می گیرند.
فرزندان آخر دارای خصوصیاتی ازجمله برونگرا بودن، سرگرمکننده، جذاب، آزاد، نابالغ، دارای توانایی بهرهگیری عاطفی و کنترل افراد، خودمحور، وابسته و ریسکپذیر هستند.
بر اساس تئوری آدلر درست است که این فرزندان میل به آزادی و ماجراجویی دارند ولی با چالش سندرم کوچکترین فرزند مواجه میشوند که در حقیقت بیانگر زیر نظر بودن فرزندان بزرگتر خانواده می باشد.
با توجه به این که والدین بعضا برای فرزندان آخر سختگیری و نظم کم تری قائل هستند، بنابراین در آن ها نظم و خودانضباطی پایین تری به چشم می خورد.
تک فرزند بودن
تک فرزندها به خاطر نداشتن خواهر و برادر، تمام توجه والدین را دارند و به همین دلیل، همانند فرزندان اول می باشند.
خوب است بدانید که اینگونه فرزندان بالغ، تلاشگر، متفکر، کمالگرا، با یافته های بسیار، تخیلاتی، وابسته به خود و حساس هستند.
این کودکان به علت ارتباط با پدر و مادر، اغلب بالغتر از سن خود دیده می شوند. این افراد تنهایی را دوست داشته و در خلوت به محقق کردن ایدههای خلاقانه خود می پردازند.
این را هم باید بدانید که ترتیب تولد فرزندان بر قابلیت ارتباط گرفتنشان با دیگران اثرگذار می باشد.
با توجه به این گفته ها اصولا فرزندان نخست به علت خصوصیت مسئولیتپذیریشان در مقام رهبر و رئیس یا کنترلکننده امور مشاهده میشوند و فرزندان آخر به دلیل خصوصیت اجتماعی بودنشان اصولا روابط اجتماعی خوبی داشته و در کارهای گروهی موفقیت بیشتری دارند.
در این بین فرزندان وسط نیز اشخاصی راهحل محور محسوب می شوند که همواره به دنبال حل کردن مشکلات می باشند.
همچنین فرزندان اول اصولا انتظارات خیلی زیادی از خود و دیگران دارند، این در حالی است که فرزندان آخر اصولا مسئولیتها را به همسر یا شریک زندگی خود می سپارند تا آزادی بهتری را تجربه کنند.
ذکر این نکته واجب است که روابط خانوادگی پیچیده می باشند، به عبارت دیگر روابط شما با پدر و مادر و خواهر و برادرتان متاثر از فاکتورهایی نظیر ژنتیک، محیط، اخلاق کودک و شرایط اجتماعی-اقتصادی می باشد.
از سوی دیگر جنبههای شخصیتی اشخاص هم بسته به عوامل بسیاری است ولی در حقیقت در نظر گرفتن ترتیب تولد فرزندان و تاثیر اولیه آن بر نحوه شکلگیری شخصیت آن ها از جمله قواعد کلیدی در شناخت و روانکاوی افراد با گذشته های گوناگون خانوادگی می باشد.