متخصص مغز و اعصاب دانشکده پزشکی دانشگاه واشینگتن یعنی مارکوس ریچل اولین بار در سال ۲۰۰۱ در زمان ارزیابی الگوهای فعالیت مغز اشخاصی که چشمهایشان بسته بود و ذهنشان سرگردان، الگوی منحصر به فردی در آنان را به نام حالت پیشفرض عملکرد مغز شناسایی کرد.
سالیان بعد متوجه شدند که این الگوی فعالیت، شبکهای منسجم از تعامل میان نواحی ظاهراً نامرتبطی از مغز می باشد که در حال حاضر به آن شبکه حالت پیشفرض می گویند.
شبکه حالت پیشفرض دربرگیرنده ی قسمت هایی از لوب فرونتال، قشر سینگولیت خلفی، پرکونئوس و شکنج زاویهدار می باشد که با حافظه، بازیابی خاطرات، پیشبینی و پردازش پاداش مرتبط است.
فعالسازی این شبکه در زمان سرگردانی ذهن، باعث پدیدههایی نظیر خیالبافی، یادآوری خاطرات پیشین و سپس ایجاد یک روایت درونی منسجم در فرد خواهد شد.
با این وجود، تحقیقات بیانگر این است که مشکل در فعالیت طبیعی این شبکه و ارتباط آن با دیگر شبکههای مغزی، احتمالا موجب ایجاد اختلالات روانپزشکی نظیر افسردگی و اسکیزوفرنی خواهد شد.
پژوهشگر دانشگاه استنفورد یعنی وینود منون تئوری شبکه سهگانه را مطرح کرده است که طبق آن، تعامل ناهنجار شبکه حالت پیشفرض با دو شبکه دیگر به اسم های برجسته و فرونتوپاریتال زمینه ساز ایجاد بیماریهای روانی خواهد شد.
اگر فعالیت و تعاملات این شبکه مغزی بعتر درک شود شیوه های درمان موثرتر اختلالات روانپزشکی هموار خواهد شد.